-
کنارم بخواب(شاهکار دکتر)
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1388 18:30
کنارم بخوابو به دورم بتابو از این لب بنوش چو تشنه که آبو گل آتشی تو حرارت منم من که دیوانه ی بی قرارت منم من خدا دوست دارد لبی که ببوسد نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد خدا دوست دارد من و تو بخندیم نه در جاهلیت،بپوسیم بگندیم بخواب آرام پیش من لبت را بر لبم بگذار مرا لمسم کن و دل را به این عاشقترین بسپار بخواب آرام پیش من...
-
توانا بود هرکه دارا بود(دکتر شاهکار بینش پژوه)
دوشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1388 18:20
توانا بود هر که دارا بود ز ثروت دل پیر برنا بود پر قو بود پول را رختخواب هنر رختخوابش مقوا بود به ثروت هر آن ابله بی سواد به نزد کسان وه ! چه آقا بود همه سهم استاد دانشکده پشیزی حقوق و مزایا بود فقان سهم مردم ز نان و لباس از آن سوی ویترین تماشا بود به لیفتینگ و ماساژ و میزامپیلی ننه کبلعلی هم گلارا بود به زور رژ و...
-
خانوم ها با صبر و حوصله بخونید
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1388 14:19
تحقیقات نشان داده که فقط 20 درصد از مردها عقل دارند بقیه زن دارند مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنند بر اثر کمبود حوصله طلاق میدن ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج میکنند مردها سه تا آرزو دارن اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن اونقدر که بچه شون می گن پولدار باشن و مهمتر از همه اینکه...
-
به سلامتی دوستان
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1388 14:13
به سلامتیِ درخت! نه به خاطرِ میوهش، به خاطرِ سایهش. به سلامتیِ دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم رو خالی نمیکنه. به سلامتیِ دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش. به سلامتیِ سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره. به سلامتیِ پرچم ایران! که سهرنگه. تخممرغ! که دورنگه. رفیق! که یهرنگه. به...
-
پریشانم
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 01:19
خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟ ! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی . خداوندا ! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟ ! خداوندا !...
-
عشق موفقیت و یا پول
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1387 09:53
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می...
-
من اگه نباشم...
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1387 09:51
من نباشم کی تو رویا موهاتو ناز می کنه کی با بالای شکسته با تو پرواز میکنه راست بگو من که نباشم اخمای پیشونیتو کی میاد دونه دونه با حوصله باز میکنه من نباشم کی میاد ناز نگاتو می خره کی میاد دنبال تو تو رو به خورشید ببره کی میگه حقا با همیشه با توئه واسه ی خاطر تو جون میده پشت پنجره من اگه نباشم کی واسه همیشه تو رو می...
-
دعوایی که بین حافظ و صائب و شهریار بر سر "آن ترک شیرازی" بود
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1387 09:39
به قول حضرت حافظ : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را و صائب در جواب می گوید : هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را و شهریار در جواب می گوید : هر آنکس چیز...